نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





باشی یانباشی

 

 


                                                                           افسانه ها را رها كن 

دوري و دوستي كدام است؟؟ 

فاصله هايند كه عشق را مي بلعند ... 
...تو اگر نباشی........ 

ديگري جايت را پر ميكند!! 

به همين سادگي.!!! 

[+] نوشته شده توسط داوود در 13:23 | نظر بدهید |








خداحافظ

 

این قصه از اینجا شروع میشه 

من بغض کردم تو چشات خیسه 

دست دو تامون داره رو میشه 

تو سمت رویای خودت میری 

میری و من چشامو میبندم 

ما خواستیم از هم جدا باشیم 

پس من چرا با گریه میخندم ؟ 

میبینمت میری ولی میری نمیبینی 

میبوسمت از من ولی دستاتو میگیری 

میبینمت میری ولی میری نمیبینی 

میبوسمت از من ولی دستاتو میگیری

[+] نوشته شده توسط داوود در 13:13 | يك نظر |







غروب

 در غروب رفتن تو لحظه هايم را شکستم...زير بارون جدايی با خيال تو نشستم...بی تو تنها گريه کردم تو شبهای بی ستاره....انتظارت رو کشيدم تا که برگردی دوباره...پشت شيشه روز و شبها دل به بارون ميسپارم...من برای گريه هايم چشمه ها رو کم ميارم... 
انتظار با تو بودن منو از پا در مياره...ترس از اين دارم که بی تو تا ابد چشمام بباره...


[+] نوشته شده توسط داوود در 13:7 | نظر بدهید |







؟؟

 دلهره نبودنت 

در خرمن احساسم 

چون پرنده ای گستاخ 

هجوم می اورد 

واین درحالی است که من 

دراین مجادله یکطرفه 

مترسکی بیش نیستم


[+] نوشته شده توسط داوود در 13:3 | نظر بدهید |







مغرور

 

 
مغرور احساسم شدی گذشتی از رو گریه هام 
لعنت به لحظه هایی که تو همه چی بودی برام

[+] نوشته شده توسط داوود در 13:2 | نظر بدهید |







یه دوست

 سمش را میگذاریم؛دوست مجازی اما آنسو یک آدم حقیقی نشسته . . خصوصیاتش را که نمیتواند مخفی کند ...وقتی دلتنگی ها و آشفتگی هایش را مینویسد وقت میگذاردبرایم، وقت میگذارم برایش . . نگرانش میشوم دلتنگش میشوم . . وقتی درصحبت هایم،به عنوانِ دوست یاد میشود مطمئن میشوم که حقیقی ست . . هرچند کنارهم نباشیم هرچند صدای هم راهم نشنیده باشیم، من برایش سلامتی و شادی آرزو دارم هرکجا که باشد --- پس دوست من در دنیای مجازی دوستت دارم ...


[+] نوشته شده توسط داوود در 19:13 | نظر بدهید |







کوچها

 دهان کوچه ها پر از حرف های رفتن بود 
                    و در خانه ها در امتداد نگاهش پر از دیدن 
لعنت به کوچه 
                          ای کاش بن بست بود


[+] نوشته شده توسط داوود در 8:31 | نظر بدهید |







تو

 تیرگی ها را به دنبال چه می کاوم؟ 

چرا در انتظارش باز بیدارم؟ 

در دل مردان کدامین مهر جاوید است؟ 

نه...دگر هرگز نمی آید به دیدارم...


[+] نوشته شده توسط داوود در 8:30 | نظر بدهید |







تقدیر

 چه تقدیر بدیست!!! 

من اینجا 

بی تو میسوزم 

و تو 

آنجا با او میسازی 

. . !


[+] نوشته شده توسط داوود در 8:30 | نظر بدهید |







اوج پرواز

تو غم در شکل آوازی شکوه اوج پروازی

نداری هیچ گناهی جز که بر من دل نمی بازی بکش دل را شهامت کن مرا از غصه راحت کن

شدم انگشت نمای خلق مرا درس عبرت کن


[+] نوشته شده توسط داوود در 8:40 | نظر بدهید |



صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد