نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





در

 در عطر چمن هاي جهان بوي تو ديدم 
در برگ در ختان سر گيسوي تو ديدم 

هر منظره را منظري از روي تو ديدم 
چشم همه ي عالميان سوي تو ديدم 

با ياد تو شاد است دل در به در من


[+] نوشته شده توسط داوود در 9:28 | |







دیگه نمیخوامت

 کاش غصه تموم میشد کاش گریه نمی کردم

من باعث و بانی شم دنبال کی می گردم
تقصیر خودم بوده هر چی که سرم اومد
از هر چی که ترسیدم عیناً به سرم اومد
تا حس منو دیدی احساس خطر کردی
تا رازمو فهمیدی دنیا رو خبر کردی
این حادثه تلخو از چشم تو می دیدم
تو روی دنیا بود من پشت تو جنگیدم

[+] نوشته شده توسط داوود در 9:27 | |







حلال

 

من گریه خواهم کرد

به وسعت تمام چشمه های گرم زندگی

به وسعت تمام چشمه هایسرد خاموش

من گریه خواهم کرد



به وسعت عمر یک چشم

به وسعت نگاه طولانی یکعاشق

من گریه خواهم کرد

به وسعت تمام دریا های بی اب

به وسعت تمام زندگیهای نا تمام

آیا جائی هست که با ریخته شدن اشکهای من لبریز نشود؟ 

آیا کسی هستکه با اشکهایم دلتنگی هایم را بفهمد؟


[+] نوشته شده توسط داوود در 9:26 | |







باشه

 با نگات واسم نوشتی دیگه از عشق خبری نیس 

قبل اون فهمیده بودم توی چشمات اثری نیس 

روز سرمای نگاهت، داغه مثل روز برفی 

نه اشاره ای، نه مکثی، نه تبسّمی، نه حرفی 

چشم تو نه تنها با من با تموم دنیا بد بود 

اون که قلب تو رو دزدید کارشو چه خوب بلد بود


[+] نوشته شده توسط داوود در 9:25 | |







نامه

 آخرین نامه ات بدست من رسید

غم شدو اشک و توی چشام کشید
منتظر بودم بگی دوسم داری
نه بری اینجوری قالم بزاری
پس فرستادی تمام عکسام و
پاک نکردی از رو گونه اشکام و
آخر قصه چرا اینجوری شد
قسمت دست من از تو دوری شد
تیکه تیکه تیکه تیکه کم کم می ریزم اروم اروم و نم نم
اونی که یه روز عاشقش کردی حالا می گی فراموشش کردم
چیک و چیک و چیک و چیکه بارون من و می کشونه تو خیابون
تیک و تیک و تیک و تیک ساعت می گه نمیاد تا قیامت
حالا دنبال یه گوشم تا تو تنهایی بمیرم
وقتی دیگه نمی زاری دست گرمت و بگیرم

[+] نوشته شده توسط داوود در 9:25 | |







گول نخور

 وقتي دلي با گناه سياه و تاريك ميشه پاك كردنش كار حضرت فيله. 
وقتي چيني ميشكنه بند زدن نميتونه اونو مثل اولش كنه. 
روزاي خوبي داشتم قبلابا خوبي و خوشي داشتم زندگيمو ميكردم نميدونم چي شد يهو از همه چيز غافل شدم 
خودمو فراموش كردم 
وقتي چشامو باز كردم ديدم دارم از دست ميرم 
بازم خوبه زود فهميدم 
ولي توي اين مدتي كه ازخدا دور شده بودم خيلي قلبم سياه شده 
كاش زودتر بشم مثل قبل نه مثل قبل حتي بهتر از قبل 
دلم براي حال و هواي اون روزام تنگ شده 
آخ 
خدايا لحظه اي مارو به خودمون وامگذار 


[+] نوشته شده توسط داوود در 9:24 | |







....

 ﺷﯿﺸﮥ ﻧﺎﺯﮎ ﺍﺣﺴﺎﺱ 
ﻣﺮﺍ ﺩﺳﺖ ﻧﺰﻥ! 
ﭼِﻨﺪﺷﻢ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺍﺯ ﻟﮑﮥ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺩﺭﻭﻍ!!!… 
ﺁﻧﮑﻪ ﻣﯿﮕﻔﺖ,ﮐﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﺮﺍ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﺪ…. 
ﮐﻮ ﮐﺠﺎ ﺭﻓﺖ 
… ﮐﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﺮﺍ ﺧﻮﺏ ﻓﺮﻭﺧﺖ


[+] نوشته شده توسط داوود در 9:12 | |